آیه 2 سوره قریش

از دانشنامه‌ی اسلامی

إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّيْفِ

[106–2] (مشاهده آیه در سوره)


<<1 آیه 2 سوره قریش 3>>
سوره :سوره قریش (106)
جزء :30
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

الفتی که در سفرهای زمستان و تابستان آنان ثابت و بر قرار بماند.

[و نیز] به سفرهای [تجارتی] زمستانی و [سفرهای تجارتی] تابستانی پیوند و انس دهد [تا در آرامش و امنیت، امر معاششان را تأمین کنند.]

الفتشان هنگام كوچ زمستان و تابستان، [خدا پيلداران را نابود كرد.]

ائتلافشان در سفر زمستانى و تابستانى.

الفت آنها در سفرهای زمستانه و تابستانه (و بخاطر این الفت به آن بازگردند)!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

their solidarity during winter and summer journeys,

Their protection during their trading caravans in the winter and the summer--

For their taming (We cause) the caravans to set forth in winter and summer.

Their covenants (covering) journeys by winter and summer,-

معانی کلمات آیه

  • رحلة: سفر. كوچ.
  • شتاء: زمستان، «صيف»: تابستان.

نزول

شأن نزول آیات 1 و 2:

این سوره درباره قریش نازل شده زیرا معاش آن‌ها از طریق دو سفر و کاروان تجارتى در اوقات زمستان به طرف یمن و در اوقات تابستان به سوى شام تأمین می‌شد و از مکه انواع ادویه و فلفل حمل می‌کردند و در ازاء آن لباس‌هاى زیبا و حبوبات از شام مى آوردند. وقتى که خداوند پیامبر را مبعوث به رسالت کرد، از این مسافرت ها بى نیاز شدند زیرا گروه گروه مردم براى اداى مناسک حج به مکه روى مى آوردند.

ام هانى دختر ابوطالب گوید: رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: خداوند قریش را به هفت خصلت بر دیگران برترى داده است و درباره آنان سوره اى نازل فرمود که از دیگران در آن نامى نبرده است.

در بعضى از اخبار از پیامبر روایت شده که فرمود: خداوند قریش را به خصالى مخصوص گردانید که دیگران را در آن شرکت نداد، آنان ده سال خدا را پرستیدند که در آن موقع کسى جز آن‌ها خداپرست نبود و در روز حادثه فیل به آن‌ها نصرت داد و آن‌ها را یارى فرمود. در صورتى که در آن وقت مشرک بودند و سوره اى بر آن‌ها نازل نمود و کسى را جز قریش در آن داخل نکرد و مرا از میان آن‌ها به پیامبر برگزید.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


لِإِيلافِ قُرَيْشٍ «1» إِيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ «2» فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ «3» الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ «4»

براى الفت دادن قريش (به اين سرزمين، سپاه فيل را نابود كرديم تا مقدمه‌اى براى ظهور اسلام باشد). الفت آنان در سفرهاى زمستانى و تابستانى. پس (به شكرانه اين نعمت) بايد پرورگار اين خانه را پرستش كنند. همان كه آنان را از گرسنگى (و قحطى نجات داد و) سيرشان كرد و از ترس (دشمن) امانشان داد.

نکته ها

برخى مفسران، اين سوره را ادامه سوره قبل دانسته و به رواياتى استناد مى‌كنند كه جدا كردن آن دو را در نماز جايز نمى‌داند. نظير دو سوره ضحى و انشراح. اگر ابرهه پيروز مى‌شد معاش قريش از هم مى‌پاشيد و به خاطر حفظ معاش قريش، خداوند اصحاب فيل را نابود كرد.

«رِحْلَةَ» پيمودن راه بر روى راحلة و مركب است. قريش سالى دو بار سفر تجارى داشتند، يكى در زمستان به منطقه يمن و يكى در تابستان به منطقه شام.

در برابر رسم جاهليّت كه خونريزى و جنگ را ارزش مى‌دانست، تكرار كلمه ايلاف و الفت، بيانگر لطف و رحمت الهى به قريش است.

جلد 10 - صفحه 599

سفرهاى تجارى موجب رونق صادرات و واردات مى‌شود و بهبود زندگى و تبادل فرهنگ را به دنبال دارد.

پس از انهدام اصحاب فيل، مردم براى اهل حرم، حريم خاص قائل بودند.

پیام ها

1- شكست دشمنان عامل همبستگى شماست. «فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ»

2- وحدت و الفت ميان اقشار جامعه، از نعمتهاى الهى است. «لِإِيلافِ قُرَيْشٍ»

3- تا مسائل اقتصادى و امنيّتى جامعه حل نشود، نمى‌توان آنان را به عبادت دعوت كرد. فَلْيَعْبُدُوا ... الَّذِي أَطْعَمَهُمْ‌ ... وَ آمَنَهُمْ‌

4- يكى از فلسفه‌هاى عبادت، شكر مُنعم است. «فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ»

5- خداوند امور مكّه و كعبه را تدبير مى‌كند. «رَبَّ هذَا الْبَيْتِ»

6- تأمين معيشت و امنيّت جامعه، بايد در مسير بندگى و عبادت خدا باشد.

فَلْيَعْبُدُوا ... الَّذِي أَطْعَمَهُمْ‌ ... وَ آمَنَهُمْ‌

7- گرسنگى و نياز به غذا، ويژگى بشر است و تأمين اين نياز، نشانه لطف و رحمت خداوند است. «أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ»

8- برقرارى امنيّت و برطرف كردن عوامل ترس، كار خدايى است. «آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ»

9- سفر براى كسب درآمد، مورد پذيرش اسلام است. «رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ»

«والحمدللّه ربّ العالمين»

جلد 10 - صفحه 602

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ «2»

إِيلافِهِمْ‌: الفت گرفتن ايشان، رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ‌: به سفر زمستان و تابستان.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

لِإِيلافِ قُرَيْشٍ «1» إِيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ «2» فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ «3» الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ «4»

ترجمه‌

براى الفت گرفتن قبيله قريش‌

الفت گرفتن آنها بمسافرت زمستان و تابستان‌

پس بايد عبادت كنند پروردگار اين خانه را

آن خداوندى كه طعام داد و سير كرد آنها را از گرسنگى و ايمن نمود آنانرا از ترس.

تفسير

خداوند منّان در اين سوره مباركه يكى از موجبات و نتايج حاصله از هلاكت اصحاب فيل را كه شرح آن در سوره سابقه گذشت بيان فرموده باين تقريب كه نابود كردن خداوند آن قوم را براى باقى گذاردن الفت و عادت طائفه قريش بود آن الفت و عادتى كه آنها داشتند بمسافرت در زمستان بيمن و در تابستان بشام براى تجارت باين معنى كه نتيجه اين معامله خداوند با كسانيكه براى خراب نمودن كعبه آمده بودند اين شد كه حرمت مكّه و اهل آن باقى ماند و قريش توانستند در مكّه اقامت نمايند و بمسافرت خودشان براى تحصيل رزق ادامه دهند و مأمون باشند از شرّ اشرار و غارت گران عربستان كه گفته‌اند متعرّض قافله قريش نميشدند بپاس احترام حرم و اگر اين لطف را خداوند بآنها نميفرمود چون وسائل معاش در مكّه موجود نبود سفر تجارت هم نميتوانستند بنمايند براى ناامنى طرق و هتك حرمتشان بمضيقه شديد مبتلا مى‌شدند چنانچه قبلا بودند و حضرت هاشم بن عبد مناف آنها را بتجارت امر فرمود و مستغنى شدند آنچه ذكر شد بنابر آنست كه لا لايلاف متعلق باشد بمضمون سوره سابقه كه با اين سوره متّحد است ولى بعضى از مفسّرين آنرا متعلق به فليعبدوا دانسته و تأخير

جلد 5 صفحه 439

آنرا مضرّ ندانسته‌اند و گفته‌اند مراد آنست كه پس بايد عبادت كنند قريش پروردگار خانه كعبه را آن خداوندى كه از گرسنگى و فقر نجات داد آنانرا و خوفشان را از مسافرت بسبب امنيّت طرق و شوارع زائل فرمود براى انس و الفت گرفتن آنها بسفر تجارت در زمستان و تابستان و در هر حال ايلافهم بدل است از ايلاف قريش و مطلب مربوط بسابق است و غرض منع آنها است از بت پرستى يعنى با چنين نعمت و كرامتى از خداوند بآنها نبايد مشرك باشند و غير ربّ البيت را بپرستند و گفته شده قريش مأخوذ از قرش بمعناى كسب است و لقب نضر بن كنانه جدّ اعلاى اين قبيله بوده و قمى ره نقل نموده كه نازل شد در باره قريش كه معاش آنها از مسافرت در زمستان بيمن و در تابستان بشام ميگذشت و از مكّه پوست و مغز بادام و گردو و امثال اينها و فلفل حمل مينمودند و از شام پارچه و آرد سفيد و حبوبات ميخريدند و در راه با يكديگر مأنوس ميشدند و الفت ميگرفتند و در هر سفر براى خودشان رئيسى از رؤساء قريش تعيين ميكردند و معاش آنها از اين راه بود و چون خداوند پيغمبر خود را مبعوث فرمود بى‌نياز شدند از مسافرت چون مردم بجانب آن حضرت كوچ ميكردند و زيارت ميكردند خانه كعبه را پس خدا فرمود بايد عبادت كنند آنها پروردگار خانه كعبه را كه نجات دادشان از گرسنگى و ديگر محتاج بمسافرت نيستند و ايمن نمود آنانرا از خوف راه و در سوره سابقه اشاره شد كه آن با اين سوره يك سوره است چنانچه و الضحى با الم نشرح يك سوره است و بنابر اين بنظر ميرسد كه بايد بسم اللّه در بين نباشد و لذا جمعى از فقهاء قائل شده‌اند بعدم لزوم قرائت آن در نماز و بعضى گفته‌اند بايد خواند و وجود بسم اللّه در وسط منافى با وحدت نيست و در مجمع نقل نموده كه ابىّ بن كعب در مصحف خود جدا ننموده است آن دو را از يكديگر ببسم اللّه و آنكه اصحاب با او موافقت نموده‌اند در عمل و جدا ننمودند آن دو را بقرائت بسم اللّه در بين و چون مصحف او و قرائتش معتمد ائمه اطهار است بقدرى كه امام عليه السّلام فرموده ما بر طبق قرائت ابى قرائت مينمائيم امر بسم اللّه در وسط مشكل ميشود چون محتمل است بوضع كسانى باشد كه متوجه وحدت آن دو نبوده‌اند ولى چون ترتيب‌

جلد 5 صفحه 440

قرآنها از صدر اسلام چنين بوده و ائمه اطهار تجويز فرموده‌اند قرائت مشهوره بين مردم را و محتمل است بسم اللّه در وسط واقعا جزء باشد و ما مكلّفيم بقرائت يك سوره تمام و بايد از عهده آن يقينا بيرون آئيم بايد احتياطا خوانده شود و متأخرين از فقهاء بآن فتوى داده‌اند ولى نديدم كسى را كه متعرّض ذكر مناسبتى براى وقوع بسم اللّه در بين شده باشد و اللّه اعلم.

جلد 5 صفحه 441

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِيلافِهِم‌ رِحلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيف‌ِ «2»

بعضي‌ گفتند: ‌اينکه‌ يك‌ موهبت‌ ديگر ‌است‌ ‌که‌ خداوند چون‌ قوم‌ ابرهه‌ ‌را‌ هلاك‌ كرد ‌که‌ اينها ‌در‌ شتاء بيمن‌ روند ‌براي‌ مسافرت‌ و ‌در‌ صيف‌ بشام‌ ‌با‌ كمال‌ امنيت‌ و كسي‌ متعرض‌ ‌آنها‌ نباشد ‌براي‌ تجارت‌ چنانچه‌ پيغمبر اكرم‌ ‌براي‌ خديجه‌ بشام‌ تشريف‌ برد و نفع‌ زيادي‌ ‌براي‌ خديجه‌ استفاده‌ فرمود.

اقول‌: عنوان‌ شتاء و صيف‌ عنوان‌ عموم‌ ‌است‌ مثل‌ اينكه‌ مي‌گويي‌ بهار و زمستان‌ ‌هر‌ كجا خواهيم‌ رفت‌ ‌يعني‌ ‌هر‌ وقت‌ ‌هر‌ كجا بروند كسي‌ ‌با‌ ‌آنها‌ دشمني‌ نميكند و ميگويند اينها اهل‌ حرم‌ الهي‌ هستند و محترم‌اند و كلمه ايلافهم‌ تفسير لايلاف‌ قريش‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌پس‌ ‌از‌ قضيه‌ عامل‌ الفيل‌ ‌که‌ قوم‌ ابرهه‌ بابابيل‌ و حجاره‌ سجيل‌ هلاك‌ شدند و ‌اينکه‌ قضيه‌ ‌در‌ دنيا صدا كرد همه‌ فهميدند ‌که‌ ‌اينکه‌ بيت‌ محترم‌ ‌است‌ و اهل‌

جلد 18 - صفحه 237

‌اينکه‌ بيت‌ محترم‌ و شريف‌ و بزرگ‌ هستند اينها خيالشان‌ امن‌ شد ‌هر‌ كجا ميخواستند بروند ‌با‌ كمال‌ امنيت‌ ميرفتند و ‌اينکه‌ نعمت‌ بزرگي‌ ‌بود‌ ‌که‌ خداوند بآنها عنايت‌ فرمود و بازاء ‌اينکه‌ نعمت‌ بايد قريش‌ شكرگزار ‌اينکه‌ نعمت‌ باشند و عبادت‌ پروردگار منعم‌ ‌خود‌ ‌را‌ كنند ‌که‌ ميفرمايد:

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 2)- در این آیه می‌افزاید: «الفت آنها در سفرهای زمستانه و تابستانه» و به خاطر این الفت به آن بازگردند! (ایلافهم رحلة الشتاء و الصیف).

ممکن است منظور الفت بخشیدن قریش به این سرزمین مقدس باشد که آنها در طول سفر تابستانه و زمستانه خود عشق و علاقه به این کانون مقدس را از دل نبرند، و به خاطر امنیتش به سوی آن باز گردند، نکند تحت تأثیر مزایای زندگی سرزمین یمن و شام واقع شوند و «مکّه» را خالی کنند.

و یا این که منظور ایجاد الفت میان قریش و سایر مردم در طول این دو سفر بزرگ است، چرا که بعد از داستان ابرهه مردم با دیده دیگری به آنها می‌نگریستند، و برای کاروان قریش احترام و اهمیت و امنیت قائل بودند.

می‌دانیم زمین «مکّه» باغ و زراعتی نداشت، دامداری آن نیز محدود بود،

ج5، ص591

بیشترین درآمد آن از طریق همین کاروانهای تجاری تأمین می‌شد، در فصل زمستان به سوی جنوب یعنی سرزمین یمن که هوای آن نسبتا گرم بود روی می‌آوردند، و در فصل تابستان به سوی شمال و سرزمین شام که هوای ملایم و مطلوبی داشت، و اتفاقا هم سرزمین یمن و هم سرزمین شام از کانونهای مهم تجارت در آن روز بودند، و مکّه و مدینه حلقه اتصالی در میان آن دو محسوب می‌شد.

البته قریش با کارهای خلافی که انجام می‌دادند مستحق این همه لطف و محبت الهی نبودند، اما چون مقدر بود از میان آن قبیله، و از آن سرزمین مقدس، اسلام و پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله طلوع کند، خداوند این لطف را در حق آنها انجام داد.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج12، ص365
  2. تفسیر على بن ابراهیم.
  3. حاکم صاحب المستدرک و دیگران از علماى عامه.
  4. تفسیر کشف الاسرار.

منابع